جزیــــــره





وی اس تی

تابلو جیع کاری از ادوارد مونچ حرکت اکسپرسیونیسم (Expressionism) در هنر از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 ام میلادی بدنبال محقق شدن ایده های امپرسیونیسم شروع شد و بر خلاف امپرسیونسیم که غرق در رویاها اندیشه ات غیر واقعی بود سعی کرد که به واقعیات داخلی هنرمند بپردازه، بخصوص سری هایی از درون آدم که افراد هموراه برای حفظ ظاهر و فرد ، اونها رو از دیگران و اجتماع پنهان میکنند.

این حرکت هنری اکثرا ٌ به زشتی ها، اندیشه ات وحشی خلاصه تمام واقعیت های تلخ ذهنی آدم میپردازه. برای درک حس این اندیشه هنری شاید دیدن تاثیر بسیار زیاد زیبا هنرمندانه از ادوارد مونچ نقاش نروژی خالی از خاصیت نباشه، نگاه بکنید :
این سبک هنری سعی میکنه واقعیت ها رو برخلاف آنچه هستند با توجه به نظر های ذهنی هنرمند به عکس بشکه.

اگه به تابلو جیغ دقت بکنید میبنید علارناراحتی اینکه هنرمند میتونسته شخصی در حال جیغ کشیدن رو کاملا” بطور معین بکشه، سعی کرده که با ایجاد ناهنجاریها و فضاسازی های ضروری این تصویر رو نه اونگونه که با چشم ممکنه ببینیم بلکه آنگونه که در ذهن میشه تصور کرد پدید آورده.

علارناراحتی اینکه پیروان این سبک به نوعی در کارهاشون سعی در معین کردن ناهنجاری دارند ولی هیچ ی نداره که هنرمند حتمـا ” از این خط پیروی کنه ممکنه فقط به تصورات ذهنی خودش که وما” ناهنجار نیست بپردازه.

نمونه بارز کارهای نقاشی فرانس مارک نقاش آلمانی هست که در کشیدن حیوانات مشهور هست. به تابلو اسبهای آبی از این هنرمند آلمانی نگاه بکنید :

از خصوصیات این حرکت هنری که در کارهای آهنگ بوضوح میشه اون رو حس کرد، تمایل هنرمند به کاووش در درون خودش بجای محیط بیرونی هست.

اکثرا این هنرمندان آلمانی واتریشی بودند که به نوعی بر علیه هنرمندان امپرسیونسم فرانسوی که فقط مضمون های دلنشین قشنگ را می آفریدند دست به طغیان زدند. آنها زیبا یی و آراستگی ظاهری را به باد انتقاد گرفتند و جهت اعلام وجود نیتی در اجتماع در جهتی دیگر به پرورش اندیشه ات وحشی و حتی کریه در هنر پرداختند.

تابلو مرگ زندگی از گوستاو کلیمنت موسیقی دانان اکسپرسیونیسم مانند نقاشان و نویسندگان این سبک هنری جهت بیان نازیبا یی ها روشهای ویِژگزینشه خودشون رو دنبال کردند.

تاکید اونها بر عناصر غیر آهنگ بود استفاده از اصوات، مصرف خیلی از فاصله های دیسونانس، اصرار های غیر موزون روی ضربها که قدرت پیش بینی رو از شنونده میگیره، تعویض سریع تونالیته و معین نبودن تونالیته اصلی قطعه …. و بسیاری روشهای دیگه تمام باعث این میشن که آهنگ بوجود آمده دقیقا” حال هوای تابلوهای کشیده شده توسط نقاشان یا مطالب نوشته شده توسط نویسنده های این سبک هنری رو جهت شنونده القا کنند.

این خصوصیات ی ناقشنگ در موسیقی اونقدر پیش میره که آیوز آهنگ دان این سبک در سنفونی چهارم خودش با دو ارکستر بصورت همزمان دو قطعه در دو تنالیته مختلف رو اجرا میکنه، باید گفت که اینکار جسارت و جرات خاصی رو می طلبه که حتمـا ” ایشون داشته.
هم اکنون برای درک از موسیقی این سبک در حالی که به تابلو مرگ زندگی از گوستاو کلیمنت هنرمند اتریشی نگاه میکیند به یکی از کارهای آرنولد شوئنبرگ به اپوس 27 شماره 1 گوش بکنید و ببینید چقدر موزیک توانایی القا همون چیزی رو داره که ما با چشم میبینیم. بخصوص دقت بکنید که خواننده چه فاصله های بدصدایی رو میخونه و یا چه ضربه های غیر مترقبه ای به موسیقی وارد میکنه.
متن آهنگ احمد سلو و مهرشاد حبیبی کوک

دانلود موزیک ویدیو

دانلود آهنگ جدید,دانلود آهنگ,دانلود موزیک ویدیو

♪♪♪♪♪♪

سر اون غریبه داری از عشقمون دست میکشی

چی شد اون قولو قرارا چرا پا پس می کشی

تویه چشمایه خودم تورو تماشا میکنم

همه میگن که تو رفتی ولی حاشا می کنن

دستات تو دست اون چرا گذشتی از عشقمون

منم یکی شدم مثل اون که قبل من تو این قصه بود

بازم درگیریو سراغمو نمی گیریو کنار من نمی شینیو

واسه همیشه میری تو دستاشو بگیری

واسه همیشه میری که دستاشو بگیری

گفتم تا تهه قصه باتم فقط دست نزار و اعتقادم

یادم نمیره عاشق نبودی حتی یه هفته مثل آدم

تموم زندگیه ما ریختم به پایه چشمایه تو

میگی که عاشق شدی گل بگیرن احساستو

تف به زات این آدم ها که احساستو از ریشه کندن

بعد تو تویه خونه به خول بازهایه کی بخندم

تمام احساسمه این شعرایی که گفتم برات

بعد تو هیچ کس نموده تو مشکلات که پشتم در آد

انقدر دوست داشتم که نمیگرفتم من ایراد از تو

نخ به نخ آتیش گرفت به آخر رسوندم این پاکتو

یه روزی عاشق بودی این همه خاطره از تو چی شد

یه مرد به یاد چشمای تو تو خونه نشست الکلی شد

اشک میون چشم خیسش تهه سیگارا زیر میزش

هیچ کس نمیگه چی کشیده که این واژها رو می نویسه

وقتی که ناراحتم یعنی نمیشه حالا بری

شونه هامو پله کردم تا که ساده بالا بری

وقتی که بارون بیاد میگم تف به زات این آسمون

قرصی نبود که تاثیر بزاره رو حال روز بیمارمون

گم شدی تویه این شهر میون گله بی ساربون

پیشم می موندی حتی برای تنظیم کوک گیتارمون

برای گفتن نامردیات این همه واژه کم بود

یه روزی میاد تو رویه جمع بازم بگی که عاشقم بود

مشترک مورد نظر یه روزی به خط ماها وصل بودی

همه حرفات یه دورغه چرا باور بکنم

تو که با منی نبودی چرا عادت بم

اگه از خودم گذشتم واسه دنیایه تو بود

زیر باورن که میرفتی چشم گرگا به تو بود

دستات تو دست اون چرا گذشتی از عشقمون

منم یکی شدم مثل اون

که قبل من تو این قصه بود

بازم درگیریو سراغمو نمی گیریو کنار من نمی شینیو

واسه همیشه میری تو دستاشو بگیری

واسه همیشه میری که دستاشو بگیری
آخرین جستجو ها